دژاوو (آشناپنداری)؛ تجربه کردن دوباره چیزی که تجربه نکرده بودید!

به گزارش هدا بلاگ، در خصوص دژاوو یا آشناپنداری چقدر اطلاعات دارید؟ این حس حسرت باری که فکر می کنید قبلا جایی بودید در حالی که مطمئنید اولین بار است آنجا را می بینید، حس عجیبی است؛ نه؟ تقریبا همه ما با این حس آشنا هستیم. اما دژاوو یا آشناپنداری دقیقا چیست؟

دژاوو (آشناپنداری)؛ تجربه کردن دوباره چیزی که تجربه نکرده بودید!

حتی کسی که به قلمرو علم و منطق پا گذاشته باشد هم نمی تواند در پاسخ به این سوال کمکی بکند. اما برای چنین افرادی هم، درک دژاوو کمی ترسناک و مرموز خواهد بود. مثل ضربات خیالی دلتنگی از اعماق جسم اثیری انسان. با خبرنگاران مگ همراه باشید.

دژاوو یا آشناپنداری

قرن هاست که دژاوو به معنای قبلا دیده شده محققان و افراد عادی را مجذوب خود نموده است. تجربه این حس، امر نسبتا شایعی است. بر اساس نظرسنجی های مختلف، تقریبا دو سوم افراد این حس فلش بک به یک دنیای دیگر را تجربه نموده اند.

هر چند هنوز پاسخی قطعی درباره علت تجربه دژاوو وجود ندارد، اما مجموعه ای از تئوری ها وجود دارند که بین حوزه های روانشناسی و علم اعصاب سرگردانند. در ادامه، تعدادی از این تئوری ها که مجاب نماینده تر هستند را توضیح می دهیم.

از دژاوو چه می دانیم؟

اگر چه که اعلام نتیجه زود هنگام این مقاله کار درستی نیست، اما باید گفت که محققان هنوز نمی دانند دژاوو چرا و چگونه رخ می دهد. پس سوال این است که راجع به این تجربه دقیقا چه اطلاعاتی وجود دارد؟ در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

سن

به نظر می رسد دژاوو در بین افراد جوان تر شایع تر باشد و اینکه با بالا رفتن سن، وقوع آن به تدریج کاهش پیدا می نماید.

جنسیت

به نظر می رسد مردان و زنان تقریبا به یک اندازه این موضوع را تجربه می نمایند.

اجتماعی

طبق برخی مطالعات، دژاوو در بین افراد گروه های اجتماعی-اقتصادی بهتر و افرادی که تحصیلات بالاتری دارند رواج بیشتری دارد.

مسافرت

احتمال تجربه دژاوو در افرادی که بیشتر سفر می نمایند بالاتر است. یک مطالعه که در سال 1967 انجام شد نشان داد که فقط 11 درصد از افرادی که هرگز سفر ننموده اند، آشناپنداری را تجربه می نمایند و در مقایسه با آن، 41 درصد افرادی که سالانه بین 1 تا 4 مسافرت داشته اند و 44 درصد از افرادی که سالانه 5 بار یا بیشتر مسافرت می نمایند، این تجربه را دارند.

استرس

مطالعات دیگر نشان داده اند که وقتی ما دچار استرس یا خستگی یا هر دوی این ها هستیم، آشناپنداری بیشتر می گردد. برای نمونه، چندین گزارش از تجربه دژاوو یا آشناپنداری توسط سربازان وجود دارد که با نزدیک شدن نبرد بیشتر می گردد.

دارو

داروهای خاصی می توانند احتمال یک مدت تجربه دژاوو را افزایش دهند. یک مطالعه موردی که در سال 2001 منتشر شد تجربه یک بیمار روانی مرد 39 ساله را توضیح می دهد که با مصرف مکرر و همزمان آمانتادین و فنیل پروپانولامین برای درمان آنفولانزا دچار آشناپنداری می شد.

دژاوو در کدام قسمت از مغز رخ می دهد؟

شاید عجیب باشد که بدانید دژاوو با هیچ اختلال روانی خاصی مرتبط نیست. تنها بیماری ای که مطمئنا با این تجربه در ارتباط است صرع لوب گیجگاهی است.

در این شکل خاص صرع، مثل دیگر انواع آن، قبل از حمله، اغلب یک پیش آگهی وجود دارد. برای برخی افراد مبتلا به صرع لوب گیجگاهی، این پیش آگهی اغلب شامل دژاوو یا آشناپنداری می گردد.

به نظر می رسد لوب های گیجگاهی که درگیر خاطرات بصری و پردازش ورودی حسی هستند، مظنونین اصلی این اتفاق محسوب می شوند. مطالعه ای که در سال 2012 انجام شد، جهت تحقیقات را کمی بیشتر توسعه بخشید. دانشمندان در این مطالعه نشان دادند که تحریک قشر آنتورینال (EC) می تواند تجربه هایی شبیه دژاوو را ایجاد کند. قشر آنتورینال واقع در لوب گیجگاهی میانی، در حافظه فضایی و تقویت حافظه نقش دارد.

عوامل موثر در دژاوو

ممکن است بتوان ناحیه ای از مغز را که با دژاوو مرتبط است، تعیین کرد. اما چه چیزی باعث دژاوو می گردد؟ در کل، تئوری های دژاوو یا آشناپنداری به چهار گروه زیر تقسیم بندی می شوند:

  • نظریه پردازش دوگانه
  • نظریه نورولوژیک
  • نظریه حافظه
  • نظریه توجه

هیچ کدام از تئوری های زیر به تمام سوالات در خصوص دژاوو پاسخ نمی دهند، اما هر کدام از آن ها فرصت منحصر به فردی هستند برای لذت بردن از این تجربه گذرا و در عین حال بسیار قدرتمند، که ما به آن آگاهی می گوییم.

نظریه پردازش دوگانه

به طور خلاصه، نظریه های پردازش دوگانه اظهار می نمایند که دو فرآیند شناختی که به طور معمول موازی هم یعنی همزمان هستند، برای یک لحظه ، غیر همزمان می شوند. این دسته تفاسیر را می توان به 4 نوع دیگر تقسیم بندی کرد که بستگی به این دارد که غیر همزمان شدن کدام فرآیندها تصور گردد.

گفتنی است که اینها برخی از قدیمی ترین نظریه های دژاوو هستند و هیچ کدامشان هیچ گونه شواهد تجربی برای پشتیبانی ندارند. با این حال، به عنوان غذایی برای ذهن عمل نموده و فرد را به تفکر دعوت می نمایند.

آشنایی و به یاد آوردن

این نظریه استدلال می نماید که آشنایی و به یاد آوردن دو کارکرد شناختی هستند که به طور نرمال، هماهنگ و همزمان با هم کار می نمایند. اگر به دلایلی، آشنایی به اشتباه بر انگیخته شد، این احساس بی اساس در شخص به وجود می آید که قبلا در جایی بوده است.

کدگذاری و بازیابی

ما این تفسیر را با یک تشبیه خوب و کاربردی همراه می کنیم: دستگاه ضبط صوت. به طور معمول، روی دستگاه ضبط صوت، هد ضبط (کدگذاری) و هد پلی (بازیابی) به صورت جداگانه عمل می نمایند. ما یا در حال پر و تنظیم کردن حافظه هستیم و یا آن را بازیابی می کنیم.

این نظریه به ما می گوید که گاهی هر دو هد یعنی هم هد ضبط و هم هد پلی، می توانند تصادفا با هم عمل نمایند. این بدان معنی است که ما یک حس غلط از آشنایی را در خصوص توالی وقایعی که همزمان در حال انجام هستند به وجود می آوریم. اگر چه که این یک تشبیه خوشایند است اما دانشمندان را قانع نمی نماید. زیرا شکل گیری حافظه و بازیابی آن به این شکل نیست.

ادراک و حافظه (خاطره)

این نظریه ادعا می نماید که همانطور که ما رویدادها را درک می کنیم، خاطرات هم همراه با آن شکل می گیرند. به طور طبیعی، ما بر ادراک وقایع تمرکز می کنیم، اما اگر خسته یا حواس پرت باشیم، شکل گیری خاطره می تواند دقیقا در همان زمانی رخ دهد که در حال ادراک اطراف مان هستیم. به این طریق، درک ما از اکنون مثل خاطره به نظر می رسد.

آگاهی دوگانه

نظریه آگاهی دوگانه اولین بار در دهه 1880 توسط جان هالینگز جکسون مطرح شد. این نظریه ادعا می نماید که ما دو جریان موازی آگاهی داریم. یکی کنترل و آنالیز دنیای بیرون و دیگری تماشای تفکرات درونی خودمان. اگر آگاهی اصلی که محسوس تر و برون نگر است در اثر خستگی زیاد به تدریج کاهش پیدا کند، آگاهی ابتدایی تر، کنترل را به عهده گرفته و تصادفا تجربه های جدید را با تجربه های درونی و قدیمی تر اشتباه می گیرد.

با اینکه هر کدام از موارد بالا، مثل غذای ذهن هستند و فرد را به تفکر وا می دارند، اما هیچ کدامشان به اندازه تئوری های غربی موفقیت آمیز نبوده اند.

  • 7 نکته ساده برای بالا بردن تمرکز

تفاسیر نورولوژیک

تفاسیر نورولوژیک دژاوو عموما به دو دسته تشنج و تاخیر در انتقال عصبی تقسیم می شوند.

تشنج

همانطور که قبلا اشاره شد، افراد مبتلا به TLE یا صرع لوب گیجگاهی معمولا دژاوو را به عنوان قسمتی از پیش آگهی قبل از تشنج تجربه می نمایند. منطق به وضوح این را به ما می گوید که اگر این طور باشد، پس شاید دژاوو یک نوع خفیف از تشنج باشد.

با این حال، داده ها از این نظریه پشتیبانی نمی نمایند. دژاوو در کل، خیلی در افراد مبتلا به صرع شایع نیست و از طرف دیگر افرادی که بیشتر و به طور مرتب دچار دژاوو می شوند، بیشتر از بقیه مستعد صرع نیستند.

همچنین با اینکه ارتباط بین دژاوو و صرع لوب گیجگاهی کاملا محرز است، اما بیشتر افراد مبتلا به TLE، دژاوو را به عنوان قسمتی از پیش آگهی قبل تشنج تجربه نمی نمایند.

تاخیر در انتقال عصبی

چندین نسخه از این نظریه موجود است. یکی از آن ها دژاوو را به عنوان سفر اطلاعات از چشم، به وسیله تعدادی جهت و رسیدن این اطلاعات به اعصاب تخصصی تر تفسیر می نماید. اگر به هر دلیلی، اطلاعات دو جهت در زمان های متفاوت برسند، مغز پیغام دوم را به عنوان اطلاعات قدیمی در نظر می گیرد.

نظریه حافظه

یک مطالعه که در سال 2012 و با استفاده از واقعیت مجازی انجام شد، بینش جالب و عجیبی به ما داد. محققان دریافتند که اگر به شرکت نمایندگان صحنه ای را نشان دهند که خیلی شبیه به صحنه ای باشد که قبلا آن را دیده اند اما نمی توانند به یاد بیاورند، برخی اوقات یک حس دژاوو در آن ها ایجاد می گردد.

به بیانی دیگر، اگر با تماشای یک صحنه جدید و مشابه با صحنه ای که قبلا دیده شده، خاطره صحنه قدیمی به ذهن نیاید، ممکن است صحنه تجربه شده قبلی که در بانک حافظه ذخیره شده است، تاثیراتی از خود به جا بگذارد، شاید تاثیری مثل احساس آشنایی.

دیگر نظریه حافظه که توسط محققان ویتلسی و ویلیامز مطرح شد، ایده و تصور ما را از مفهوم آشنایی کاملا عوض کرد. شاید ما به شیوه اشتباهی به مفهوم آشنایی فکر می کنیم. به عنوان مثال، اگر پستچی را دم در خانه ببینیم (یک صحنه خیلی آشنا) این امر، حس آشنایی را در فرد ایجاد نمی نماید. اما اگر پستچی را به طور غیر منتظره (در جایی دیگر) ببینیم، مثلا وقتی در تعطیلات و خارج از شهر به سر می بریم، دیدن او در اینجا حس آشنایی را در فرد بر می انگیزد.

حسِ به اصطلاح آشنایی، با دیدن چیزهای آشنا به ذهن نمی آید. اگر با دیدن چیزهای آشنا این حس به سراغ فرد بیاید، یعنی اینکه حس آشنایی به طور تقریبا مداوم، در ذهن او وجود دارد. در عوض، حس آشنایی وقتی اتفاق می افتد که به طور غیر منتظره چیزی آشنا را ببیند.

وقتی چیز آشنایی را می بینیم، مغز ما آن را سریع تر پردازش می نماید و این برای مغز زحمت کمتری هم دارد. تئوری ویتلسی و ویلیامز این موضوع را بیان می نماید که اگر ما چیز خیلی آشنایی را در یک موقعیت ناآشنا تجربه کنیم (اما آن را در همان موقع تشخیص ندهیم)، عنصر آشنا به سرعت پردازش شده (با اینکه ما متوجه این موضوع نمی شویم) و در مجموع، کل صحنه، آشنا به نظر می رسد.

نظریه توجه

اساس این تئوری ها این است که یک صحنه، تحت توجه ناقص، به طور مختصر دیده می گردد. سپس کمی پس از آن، همان صحنه دوباره درک می گردد اما این بار با ادراک کامل. ادراک دوم با اولی تطبیق پیدا نموده و به طور اتفاقی قدیمی تر از آنچه واقعا هست فرض می گردد. در نتیجه این امر باعث دژاوو (آشناپنداری) می گردد.

احتیاج به مطالعه بیشتر در خصوص آشناپنداری

با اینکه این تئوری ها جذاب هستند، اما هیچ کدام از آن ها ثابت نشده اند و در واقع، شواهد کمی برای آن ها وجود دارد یا در برخی موارد، هیچ شواهدی وجود ندارد. فرض ما این است که دژاوو یک نوع تجربه واحد است. اما می تواند به روش های نامحسوس و مختلف بین افراد یا درون یک فرد خاص در زمان های متفاوت ایجاد گردد.

با اینکه به نظر می رسد لوب های گیجگاهی در این مورد دست اندر کار باشند، اما ما واقعا در درک اینکه چرا این پدیده ای که در همه جا حاضر است و به صورت حیرت انگیزی رخ می دهد، پیشرفت زیادی ننموده ایم.

پس دفعه بعدی که دژاوو را تجربه کردید، حتما از آن به عنوان یکی از مسحور نماینده ترین رموز غیر قابل توضیح زیست شناسی انسان لذت ببرید.

منبع: medicalnewstoday

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 8 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 8 اردیبهشت 1400 گردآورنده: hodablog.ir شناسه مطلب: 2708

به "دژاوو (آشناپنداری)؛ تجربه کردن دوباره چیزی که تجربه نکرده بودید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دژاوو (آشناپنداری)؛ تجربه کردن دوباره چیزی که تجربه نکرده بودید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید