لیست ضرب المثل های حرف خ به همراه معنی

به گزارش هدا بلاگ، خدا جای حق نشسته، خدا خر را شناخت و بهش شاخ نداد، خاکشیر مزاج، خر از پل گذشتن، خر و با خور مرده با گور و ... بخشی از پرکاربردترین ضرب المثل های فارسی و ایرانی هستند که با حرف خ آغاز می شوند. با داستان، طرز استفاده و معنی این ضرب المثل ها همراه خبرنگاران باشید.

لیست ضرب المثل های حرف خ به همراه معنی

فهرست انواع ضرب المثل که با حرف خ آغاز می گردند

  • خار شدن و در چشم کسی فرو رفتن

مزاحم پیشرفت و خوشی کسی شدن.

  • خاکشیر مزاج

ملایم طبع، سازگار، خاکی (از این جهت می گویند که خاکشیر با همه طبایع سازگار است).

  • خاله خوش وعده

کسی که سر خود و بی دعوت به هر مجلسی برود و بی رودربایستی سر سفره هم بنشیند.

  • خاله وارسی

فضولی و کنجکاوی، جستجو و سر در آوردن از محلی یا موقعیتی.

  • خالی بستن

دروغ گفتن، ادعای پوچ و توخالی.

  • خانه روشن کردن

اشاره به محتضر و درحال مرگی که برای دقایقی حالت سلامت و هوشیاری در او ظاهر می شود.

  • خدا به دور

در هنگام بد آمدن و تعجب از چیزی یا کسی و نپسندیدنش می گویند. کلمه ای شبیه واه.

  • خدای جای حق نشسته

هنگامی که کسی نتواند حق تضییع شده خود را از زورگو بگیرد و مظلوم واقع شود مطمئناً خداوند حق او را خواهد گرفت و ستمگر را مجازات خواهد نمود.

  • خدا خر را شناخت بهش شاخ نداد

کسی که قابلیت و لیاقت نعمتی از نعمت های خداوند را نداشته و از آن محروم باشد چرا که اگر آن نعمت را می داشت از آن سوءِ استفاده می کرد.

  • خدا روزیت را جای دیگری حواله کند

جواب رد به گدا یا متوقع سمجی که به چیز یا کسی امید بسته و چشم طمع دوخته و پیش خود حسابی باز نموده است.

  • خدا شفایت دهد

اصطلاحاً به کسی می گویند که کار غیر عاقلانه انجام دهد یا رفتار حواس پرتانه و دیوانه بار داشته باشد.

  • خدا عاقبتش را به خیر کند

انشاالله سرانجام کارش به خیر و خوبی سرانجام پذیرد.

  • خدا گر ز حکمت بندد دری/ به رحمت گشاید در دیگری

تمام درها یک جا و یکباره به روی کسی بسته نمی شود.

  • خدا هیچ عزیزی را ذلیل نکند

دعا یا گله کسی که از پا در آمده و از نظرات عزت و مقام تنزل یافته و زمین خورده است.

  • خدا یکی زن یکی

حرف مسی که همسر خود را یا دوست می دارد و در دلش فقط عشق یک نفر می گنجد و یا از عهده همان یکی هم بر نمی آید.

  • خر از پل گذشتن

از پیش رفتن کار و به نتیجه و مقصود رسیدن.

  • خربزه می خوری یا هندوانه؟ هر دوانه

جواب رک و بدون رودربایستی و تعارف.

  • خر بیار باقالی بار کن

هنگام پیش آمدن آشوب موقعیت آشفته و خراب می گویند.

  • خر تب می نماید

به کسی که لباس زیادی پوشیده و یا در فصل تابستان لباس گرم بپوشد، می گویند.

  • خرج که از کیسه مهمان بود، حاتم طلایی شدن آسان بود

از جیب دیگران مهمان کردن راحت است.

  • خر چه داند قیمت نقل و نبات

آدم نفهم و نادان، خوب و بد، بهترین و بدترین و با ارزش و بی ارزش در نظرش یکی است و قدر و قیمت هیچکدام برایش فرقی نمی نماید.

  • خر خودت را بران

مشغول کار خودت باش و کار خود را پیش ببر.

  • خرِ ما از کره گی دم نداشت

اظهار بدشانسی و به همین دلیل قید چیزی را زدن.

  • خر و با خور مرده با گور

مفت خور حریص که از هیچ چیز خوراکی صرف نظر ننموده و به هیچ یک از محتویات سفره رحم نکند.

  • خروس بی محل

بی موقعیت به جایی رفتن یا کاری را انجام دادن یا حرفی گفتن.

  • خشکش زد

از تعجب به صورت چوب خشک در آمدن، درجا بی حرکت شد.

  • خفه خون دریافت

لال شدن و دم بر نیاوردن.

  • خلارو هرچی هم بزنی گندش بیشتره

مشاجرات خصمانه که هر چه دنبال شود، باعث هتک حرمت و بی آبرویی بیشتر طرفین شود.

  • خلایق هر چه لایق

هر کس همانقدر و هر گونه که لیاقت و شایستگی دارد نصیبش می شود.

  • خم رنگرزی نیست

به کسی گفته می شود که بخواهد کارش زود انجام شود و طرف مقابل را وارد به عجله و سرعت عمل کند.

  • خنده بر هر درد بی درمان دواست

با حفظ نشاط و روحیه شادمانی حل یا فراموش کردن دردها و مسائل آسان تر وسریع تر خواهد شد.

  • خواب خرگوشی

مثل خرگوش با چشم باز در خواب بودن کنایه از غفلت و بی توجهی به اطراف.

  • خواب دیدی خیر باشه

به کسی می گویند که در خصوص کاری غرض و مقصود خاصی داشته و یا در اوهام و خیالات خام و تصورات شیرین بسر بود.

  • خواب زن چپه

عقیده بر این است که زن هر خوابی می بیند بر عکس آن تعبیر واقع می شود.

  • خواستن توانستن است

با اراده و پشت کار حتماً به مقصود خو خواهیم رسید.

  • خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو

سفارش به وفق دادن خود با همگان و تبعیت از اکثریت.

  • خود را به کوچه علی چپ زدن

تجاهل کردن و خود را به نفهمی و بی اطلاعی زدن.

  • خود را به موش مردگی زدن

مقصری که با زیرکی خود را ضعیف و بی گناه جلوه دهد.

  • خود را گم کردن

گذشته و اصلیت خود را از یاد بردن، کسی که وقتی به جایی و به شرایط بهتری رسید شرایط سابق خود را فراموش کند و دچار غرور و خودخواهی شود.

  • خودش می بُرد، خودش می دوزد

کسی که کاری را که به دیگری هم مربوط است سر خود و به تنهایی، بدون مشورت و نظرخواهی آغاز کند، انجام دهد و به اتمام برساند. خودخواه.

  • خودم کردم که لعنت بر خودم باد

کسی که خودش موجبات ناراحتی و پشیمانی خود را فراهم آورده این جمله را با شماتت به خود می گوید.

  • خورشت دل ضعفه

کنایه از نبودن غذا، غذای بی نوای فقیر.

  • خوشگلی است و هزار جور دردسر

زیبایی بیش از حد باعث عذاب و دردسر است.

  • خوش و بش کردن

سلام و احوال پرسی و تعارف گرم و محبت آمیز.

  • خوشی زیر دلش زده

اشاره به کسی که هیچ گونه غم وناراحتی و مسئله ای در زندگی نداشته اما گله و ناشکری کند و یا بی جهت خود را دچار دردسر و گرفتاری می سازد.

  • خون به پا شدن

جنگ و جدال و زد و خورد و کشت و کشتار به راه افتادن.

  • خون خونش را می خوره

از فرط عصبانیت به خود پیچیدن و جوشیدن.

  • خون دل خوردن

در خصوص چیزی یا کسی رنج و حسرت و عذاب فراوان متحمل شدن.

  • خون را خون نمی شویند

فساد و جنایت را با مثل آن تلافی نمی نمایند. مقابله با مثل نکردن.

  • خون که نکردم

خطا و گناهی بزرگی که مرتکب نشده ام (حرف کسی که گرفتار مخمصه و ستم شده باشد).

سایر ضرب المثل های فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف
ق ک گ ل م ن و ه ی

گروه سرگرمی خبرنگاران

منبع: setare.com
انتشار: 3 اسفند 1399 بروزرسانی: 3 اسفند 1399 گردآورنده: hodablog.ir شناسه مطلب: 2312

به "لیست ضرب المثل های حرف خ به همراه معنی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "لیست ضرب المثل های حرف خ به همراه معنی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید